دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1819
تعداد نوشته ها : 3
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب

قلبم در سینه می تپد، بغضم در گلویم خفته، خشمم درمشتم بر سینه می کوبد.آه از این درد! چشمانم از چشم های گریانشان شرم دارد درد شان در جانم افتاده درونم را می آشوبد.ناله هاشان در سرم می پیچد از غمشان به خود می پیچم .جانم از غم غزه خون می گرید.

ای قوم ستمکار، ای قوم خونخوار بس است .

یزیدیان زمان ای قوم ظالم شما به آیین کدام پیامبرین ، کدامین پیامبر و کدامین آیین ریختن خون بی گناهان و طفلان و پیران را مباح دانسته ،شما نه به آیین حضرت موسی (ع) که به آیین شیطانید که تنها شیطان از ریختن خون بی گناهان شاد می شود.

ای قوم ظالم آیا آنچه شما در سینه دارید همان است که در سینه ی من بی تاب است ، همان است که چون ماهی بیرون آب در سینه ام تقلا می کند . ای وای بر من که اگر چنین باشد بهتر که سگی از ان سیر شود تا اینکه در سینه ام بتپد، قلب که نه، پاره ای از سنگ در سینه دارید .

ای صهیونیست های خونخوار شما حیوانید یا انسان ، گرگید یا سگ هار ،گرگی بر لاشه ی گوسفندی سیر می شود شما از خوردن خون بیگناهان سیر نمی شوید.

شما نه انسان نه حیوان بلکه شیاطینی هستید که بایستی در کوره های آتش بسوزید . آنچه را در خیالتان ودر اوهام برای بی خردان داستان پردازی کردید جهنمتان باد، آری هولوکاست حقیقتی است اما نه در این دنیا که در جهنم برای شما صهیونیست های خونخوار فراهم است.

دسته ها :
دوشنبه بیست و سوم 10 1387

 

خدای بزرگ و مهربانم که درونم همچون برونم عریان است در نظرت ، ای آنکه به اسرارم آگاه تری از من ای که آینده ام را چون گذشته ام می دانی ای آنکه به ناگفته هایم آگاهی پس چه بگویم که حرف دلم را بهتر از خودم میدانی در پیشگاهت شکوا می کنم از دست نفس ستمکارم که تو مظلومان را پناهگاهی نفس دست در دست هوس همراه دشمن دیرینه ام شیطان مرا می آزارد و آنچه را که تو منع کردی و زشت شمردی اینان دستور به انجامش می دهند آن را آراسته کرده و زینت داده اند و لذت اش را در نظرم دوچندان کرده اند چه سخت است مرا ایستادن در برابر این دشمنان قسم خورده چه زشت است بنده ایی نا توان بودن در مقابل این سرکشان من خود را اسیر و ذلیل در دام اینان نمی خواهم من بنده ی تو ام روا مدار که در پیش اینان خوار و زبون شوم روا مدار بنده ای از بندگانت را بسوی جهنم بکشانند من امید یاری به کرمت و بزرگیت دارم من اینان را با پا پس میزنم چون تورا می خواهم من از تو شرم دارم که در محضرت دل به نفس مکاره دهم که آنچه را جایگاه تو است با گناه بیالاید.

گناه اگر چه چون عروسی دم حجله آراسته باشد و چون عسل در کام نفسم شیرین در غم دوری تو تلخ است چون زهر.من در کنار تو بودن را بهتر میدانم تا ذلت و خواری دوری از تو و گناه آلوده همنشین شیطان شدن را.

ای خدای مهربان اگر روزی در برابر هوس ناتوان شدم و پایم شروع به لغزش کرد قبل از آنکه بلغزم جانم را بگیر .من تو را دوست دارم.

اگرچه گناهکارم و توبه شکسته و عهد زیر پا گذاشته تو را به کرم و بخشش و بزرگواری و مهربانیت که مرا با گناهان از حد گذشته گستاخ به طلب مغفرت به درگاهت فرستاده قسم میدهم مرا تنها نگذاری که به آنی هلاک می شوم نه ازترس جهنم که آتشش خرد کننده و خوفش کشنده است ونه به طمع بهشت که جایگاه خوبان است و نعمت هایش بی مثال که دوری از تو مرا می کشد اگر به قعر جهنمم می فرستی تا آتش گناهان مرا در بر گیرند دوستی و محبتت را از من نگیر اجازه بده درون آتش تو را بخوانم که دوستت دارم و این آتش را به بهشت برین بدون تو ترجیح میدهم.

 

دسته ها :
شنبه بیست و یکم 10 1387

 

چشم ها خون ببارید که درد من با سیل اشک فرو نمی نشیند. ای جان تو را چه شده است چرا تن داغدارمرا ترک نمی کنی که سر زیر این ننگ بلند کنی!؟

مظلومان غزه خوشا جان دادن، خوشا در کنارتان غرق خون شدن که دل داغدارم جز با سرخی خون، سیاه عزا از تن بیرون نمی کند.

خدایا جانم را بگیرتا آنجا که از چشمان دخترک می پرسی، آنجا که می پرسی ضجه های کودکان اهل غزه را شنیدی بگویم آری شنیدم و از غصه دق کردم که روسیاهی را نمی خواهم تا فاصله باشد میان من و صهیونیست ها که در کوره های آتش جهنم جاویدان بمانند.

خدایا در روز رستاخیز که هرکسی را به صورتی محشور می کنی مرا به صورت گرگان درآور که شرم دارم از بشر خونخوار ، از بشری که خون انسان بی گناه را می ریزد، از بشری که دلش از ضجه های آن کودک نمی لرزد از بشری که شکم به حقوق دیگران فربه کرده ادعای مسلمانی دارد ودست در دست صهیونیست ها از جام ها خون می نوشد!

که گرگان که به صفت درندگی مشهورند همدیگر را نمی درند! ولی صهیونیستها به جان زنان و کودکان بی گناه افتاده اند که از حقوق بشر دفاع کنند و ابلهان نیز نشسته اند و تشویقشان می کنند! من نه بشر هستم ونه حقوقی که این ها می گویند می خواهم!

 

 

دسته ها :
يکشنبه پانزدهم 10 1387
X